از ارتش نوين رضاخاني تا مدافعان حرم سليماني

علي منصور در سال اول جنگ جهاني دوم بود كه احساس كرد بايد وفاداري بيشتري به انگليس نشان دهد تا از رضا شاه كنار نرود. به جاي او مارتين دفتر قرار گرفت. ساواك مستقر در انگليس گاهي اوقات گزارش خود را به عنوان “اولين سياستمدار انگليس” گزارش مي داد.

اكنون ، در اولين روز حمله انگليس و شوروي به ايران ، شخصيت آنگلوساكسون به مجلس آمد و اتحاد گزارش داد كه بارها خواستار اخراج اكثر آلماني هاي مقيم ايران شده است. […] براي اطمينان خاطر شاكي ، اقداماتي در جهت كاهش جمعيت آلمان انجام شد و وي بارها و بارها به مقامات دولت انگليس و شوروي در تهران ، مسكو و لندن و همچنين تأييد و روشن كردن ، تذكر داد. او نظريه آنها را امتحان كرد … 2

نمايندگان اتحاد جماهير شوروي و انگليس همان روز كه به آنها هشدار داده شده بود براي اقدام نظامي هشدار داده شدند ، ساعت 4 صبح به محل اقامت نخست وزير رسيدند. همزمان نيروهاي نظامي آنها از مرز ايران عبور كردند و مناطق مسكوني را بمباران كردند.

منصور در سخنان كوتاه خود بار ديگر بر تعهد دولت خود در مذاكره تأكيد كرد و گفت: “تقاضا مي شود در اين جلسه جلسه اي غير از شنيدن گزارش برگزار نشود.3

در ميان اين سخنراني ها نامه اي از رضا شاه بود كه از رئيس جمهور وقت فرانكلين روزولت خواسته بود “تلاش هاي لازم را براي از بين بردن اين تخلفات از طريق فعاليت هاي خيرخواهانه موثر انجام دهد.” 4 اين نه تنها مخالف ديپلماسي است ، بلكه يك گام ديپلماتيك است. وي همچنين گفت كه توجه اصلي رضاشاه در مذاكرات صرف نظر از اصل 57 قانون اساسي بود. شاه دوم رسوايي بيگانگان است ، رژيمي كه مردم و نخبگان ايران آن را مي شناسند. سوم ، سو Reza تفاهم رضاشاه از واقعيت هاي روابط بين الملل و اتحاد آمريكا با حمله ايران ؛ اين بدون شك در مورد روزويل و به دنبال آن چرچيل و استالين در تهران وجود دارد.

اما دعلاوه بر اين مذاكرات ، در سپتامبر 1320 ، هنگامي كه ارتش سوم شوروي از شمال و نيروهاي انگليس و هند از غرب و جنوب به ايران حمله كردند ، عملكرد ارتش را نمي توان دست كم گرفت. بر خلاف انتظارات ، دستورات ارتش در زمان رضاشاه براي پايان دادن به درگيري بود و در بعضي جاها ، به استثناي اعتراضات كوتاه مدت (برخي حتي به جرم مخالفت با دشمن دستگير شدند ، 5) همه جناح هاي كراسان ، گرگان ، مازندران ، گيلا و آذربايجان براي فرار انتخاب شدند. در نخستين ساعات حمله به سازمان ملل ، نيروي دريايي جنوب بدون مقاومت از ناوهاي جنگي انگليس شليك كرد. در روز دوم حمله اتحاديه ، نيروهاي لشكر 1 و 2 پايتخت پراكنده شدند و نيروها آزاد شدند. 6

رضاشاه ، كه رياست دولت منصور را براي بيان مشاركت انگليس به اندازه كافي در نظر نگرفت ؛ در پي اين ديدار ، او به خانه محمد علي فوگي رفت ، به اين اميد كه او در نجات واسطه باشد و پست نخست وزيري را بپذيرد. 7

فروغي در جلسه اضطراري مجلس در روز پنجشنبه ، 27 سپتامبر 1320 ، كه راه را براي مهاجمان باز كرد ، توضيح داد: “دولت خواسته هاي اعليحضرت را دنبال مي كند.” براي جلوگيري از خونريزي و بي ثبات سازي كشور ، اكنون ارتش اين كشور به آنها دستور مي دهد از هرگونه اعتراض خودداري كنند. 8

در دوره رضاشاه سالانه بيش از 40٪ ارتش اختصاص مي يافت و بين سالهاي 1306 تا 1320 ، 47٪ از درآمد مستقيم نفت صرف سلاح و مهمات مي شد. 9

اما ارتش كه گوش به فرمان نيروهاي دشمن و دستورات كنار گذاشتن اين مذاكرات و اعتراضات بود ، نه تنها امنيت را تأمين مي كرد و از كشور در برابر جنگ دفاع مي كرد ، بلكه منجر به دو سال حمله نظامي و سالها تسلط بر سازمان ملل مي شد. حتي رضاشاه هم نبود.

فوگي در يادداشت خود نوشت: “در 15 سپتامبر ، سه هفته پس از تسليم كامل رضاشاه به قهرمانان ، نخست وزير انگليس براي بحث در مورد كار پادشاه و وليعهد وارد شد.” عصر وزيران آمدند و من تصميم گرفتم كه فردا بروم و كار كنم و شاه را مجبور به استعفا كنم.

و غيره روز بعد از ملاقات فورگيو با سفير انگليس ، زندگي سياسي رضاشاه بسته شد. خود شاه تماس گرفت و شهر برنامه ريزي شد. فوراً تلفنم را گذاشتم و به اصفهان رفتم. به سفارت انگليس و روسيه رفتم. سپس براي اعلام آزادي شاه و تعيين پادشاه جديد به مجلس رفتيم

در تاريخ 27 اكتبر 1941 ، روزنامه اطلاعات دو عنوان منتشر كرد. اولي كشتي رضاشاه بود كه به طور كامل در سواحل كشور برداشته شد و دوم ورود فرمانده كل انگليس (و سپس معاون نخست وزير هند) ، ژنرال آركبالبال ويولا به تهران.

رضا شاه كه پس از سقوط روسيه براي حمايت از منافع انگليس بر تخت سلطنت نشسته بود ، پس از پايان دوره خود با استناد به گزارش هاي مربوط به قتل ها ، غارت ها و حمله انگليس به ايران ، استعفا داد. ترك كرد.

***

72 سال بعد در 27 اكتبر 2013 ، نيويورك تايمز تحليلي جامع از توطئه جديد انگليس و ساكسون در منطقه منتشر كرد. تحليلگر رابين رايت بود كه با سازمانهايي مانند مركز وودرو ويلسون ، بروكينگز ، كارنگي ، سلم و ديگران در خاورميانه كار مي كرد. اين نويسنده همچنين نقل قول روزنامه هاي معروف را به نقل از مقامات ارشد كاخ سفيد نقل كرده است.

در اين روز ، نيويورك تايمز 11 نقشه را منتشر كرد كه در آنها “بخشهايي از 5 كشور 14 كشور مي تواند باشد” ، قسمتهايي از ايران تقسيم شده و نقشه جديدي توسط كشورهاي همسايه تهيه شده است. بار اصلي اين تغييرات بر دوش Isis بود.

در كنار اين نقشه ، رابين رايت در ستوني تحت عنوان “نمايش نقشه اي جديد از خاورميانه” بر مزاياي اين طرح در زمينه چالش هاي امنيتي ، اقتصادي و انرژي تأكيد كرد: “اين مي تواند تقريباً براي همه يك تغيير دهنده بازي كارت متفاوت باشد. بايد سيستماتيك باشد.

اين مقاله تنها شش ماه پس از اعلام حضور داعش در سوريه ارائه مي شود. بر اين اساس ، رايت معتقد است كه “جنگ ويرانگر در سوريه تحولي در تحقق” نقشه مدرن خاورميانه “ايجاد خواهد كرد. همين سياست بود كه از حمايت مالي و لجستيكي داعش در ايالات متحده برخوردار بود. در كارزار انتخاباتي 2016 ، برخي از مباحثي كه تفسير شد ، توسط ترامپ ، اوباما و هيلاري كلينتون به عنوان بنيانگذاران داعش معرفي شد. اين ادعا چندين بار تكرار شده است. جالب است كه اين حمايت در دولت ترامپ نيز ادامه داشت. از آنجا كه مقامات ارشد پنتاگون و وزارت امور خارجه در نياز به حمايت از تروريست ها در سوريه متحد بودند – در آنچه “ادبيات شورشيان ميانه رو” ناميدند – او مخفيانه از 14 داعش حمايت كرد و براي دفاع از ايالات متحده با ناتو و برخي از كشورهاي عربي متحد شد. به همين دليل ، اهداف ژئوپليتيك را در زمينه عملياتي با ارتش در منطقه دنبال كنيد.

از سوي ديگر ، سردار كسيم سولماني با چشم انداز استراتژيك در طول سال ها به عنوان يك پيشرو در سوريه موثر بوده است. وقتي طرح تقسيم ايران به چند كشور اعلام شد. نيويوركر در مقاله اي تحت عنوان “فرمانده سايه ها” مهمترين مانع اين استراتژي را شناسايي كرد. اين مقاله از يك مامور سيا به عنوان قدرتمندترين مرد خاورميانه ، كسيم سليماني نام مي برد و در وسط مقاله اي در زمينه ارتقا t سلايق نظامي و اعضاي خانواده و كمر درد و جزئيات غير منتظره ، و … يك مقام دفاعي “خود جنگ را مديريت مي كند”. آنها شنيده مي شوند. “ما به تبليغات دشمن توجه نمي كنيم زيرا سوريه خط مقدم مخالفان است. 15 رفتار در صحنه به حدي موثر بود كه رسانه هاي دشمن مجبور به توضيح آن شدند. بي بي سي به نقل از يك مقام ارشد عراقي گفت: “واكنش سريع ايران به سقوط موصل به دليل بمباران آمريكا نبود.”

چنين مديريتي در جهان اسلام مشاهده شده است. افزايش مخالفت از پاكستان و افغانستان به عراق و لبنان تحت لواي “مدافعان توده” به كابوسي براي “تغيير نقشه ايران” و ساير كشورهاي اسلامي منطقه تبديل شده است.

اما روشن است كه مقايسه حاج قاسم با رضاخان گياسي مناسب نيست. پس از جنگ جهاني اول ، رضا شاه خودش در مرحله آخر بخشي از بازي انگليس بود كه به “بازي بزرگ” معروف شد تا حمله انگليس به خاورميانه پايان يابد. با اين وجود ، اگر رضا شاه به نخست وزير دستور “ترك مخالفت” و خروج از كشور را بدهد ، نمي توان او را با 40٪ بودجه 20 ساله كشور ناديده گرفت. حاج قاسم حتي از پذيرفتن نامه پمپئو خودداري كرد زيرا وي چنين اختياري داشت و مي گفت كاري با آن ندارد. جستجوكردن